در تابستان سال ۱۹۷۳ کارگران معدن زغال سنگ بروکساید واقع در هارلن کانتی در ایالت کنتاکی آمریکا به ملحق شدن به اتحادیه کارگران معدن آمریکا (UMWA) رای دادند. کارفرما، یعنی کمپانی دوک پاور و یکی از شعبههایش به نام ایستآور مخالف پیوستن کارگران معدن زغال سنگ بروکساید به اتحادیهی کارگران معدن آمریکا بودند. کارگران در واکنش به این کار علیه کارفرمایشان، یعنی شرکت دوک پاور دست به اعتصاب میزنند. این خبر در سرتاسر آمریکا میپیچد. باربارا کاپل( کارگردان مستند) خبر را از رادیو میشنود و تصمیم میگیرد که این اعتصاب را به عنوان موضوعِ اولین مستند خود انتخاب کند. او چند سال را در کنار کارگران و خانوادههای آنها میگذراند تا بتواند تلاش آنها برای بدست آوردن شرایط ایمنی مناسب و دستمزد بهتر را به تصویر کشد.
مستند هارلن کانتی زندگی و سرگذشت واقعی کارگران معدن است. درون مایهی اصلی مستند کشمکشهای مداوم اتحادیه و استثمار کارگران در طول تاریخ است. مستندی که شروعش از ۱۹۷۳ میباشد ولی در این بین جنگهای محلی دهه ۱۹۳۰، مبارزات انتخابات ریاست اتحادیه کارگران معدن و گفتگو با معدنچیان بازنشسته را نیز میبینیم. فیلم مشکلاتی که اکثر کارگران معدن با آن دست و پنجه نرم میکنند را به ما نشان میدهد; نبود ایمنی کافی، ساعات کار طولانی، درگیری با بیماریهای ریوی و ……
مستند سراسر ترانههای کارگریست که زندگی کارگران را روایت میکند. ترانههایی که صدای کارگران بسیاریست. یکی از ترانهها ترانهی “تو طرف کی هستی؟” مدام در طول مستند تکرار میشود. ترانه، به بیننده اجازه نمیدهد بیطرف باشد و مدام یاداور میشود تکلیفت را مشخص کن. بیطرفی نداریم. اگر طرف کارگران نیستی پس طرف سرمایهداران هستی. همانطور که خودِ مستندساز هم نتوانست بیطرف باشد.(در صحنهای از فیلم، نورمن یاربورو(سخنگوی شرکت) در حال صحبتکردن در مورد امکانات محل زندگی کارگران است. در حالی که صدای یاربورو را میشنویم دوربین با نشان دادن وضعیت اسفبار مسکن کارگران واقعیت را به ما نشان میدهد و حرفهای یاربورو را به سخره میگیرد.)
اغراق نیست اگر بگوییم این فیلم فقط یک مستند نیست، سراسر آموزش است. فیلم توحش سرمایه داران و دولتهاشان را به خوبی به تصویر میکشد. آنها هیچ رحمی ندارند و دست به کشتن کارگران میزنند. ولی کارگران به خوبی دریافتهاند که زندگی با این شرایطِ سخت چیزی کمتر از مردن ندارد. پس دست از اتحاد و مبارزه برنمیدارند. فیلم نشان میدهد چنانچه مسیر مبارزه مسیر درستی باشد نه مرگ، نه زندان و نه اخراج نمیتواند از رسیدن به خواستههای کارگران جلوگیری کند و حتی اتحادشان را پایدارتر میکند. فیلم به روشنایی نشان میدهد قدرت اتحاد کارگرانی را که جز زنجیرهایشان چیزی برای از دست دادن ندارند.
در مستند نقش و حضور پلیس پررنگ است. در اکثر صحنههایی که پلیس حضور دارد میتوان نقش حفاظتی این نیرو از نیروهای قلچماق کارفرما (اعتصاب شکنان) و جلوگیری از پیش روی کارگران اعتصابکننده را به روشنی دید و کارگران در طول مبارزه شان به این مساله پیبردهاند. در بخشی دیگر از مستند، همدستی رییس اتحادیهی کارگران معدن (تونی بویل) با اپراتورهای زغال سنگ و شرکتش در قتل یکی از حامیان کارگران(یوبلونسکی) و تعدادی از خانوادهاش نیز به تصویر کشیده میشود.
مستند مبارزهی کارگران معدن زغال سنگ بروکساید به ما نشان میدهد که چگونه ممکن است یک مبارزه کارگری تمامی بخشهای جامعه و تک تک افراد را مجبور کند از پوشش بیطرفی خود بیرون آیند و بگویند که کدام طرفی هستند. مثل وقتی که تعدادی از کارگران اعتصابی با پلاکاردهایی به شهر رفتهاند و آنجا رودررو با مردم در مورد مبارزه اعتصابی و شرایطشان در معدن زغال سنگ صحبت میکنند و از مردم میخواهند که سهام شرکت دوک پاور را نخرند. این انتخابی است که فقط مبارزه طبقاتی کارگران میتواند چنین قاطع در مقابل کل جامعه قرار دهد: کدام طرفی هستید؟ طرف استثمارگران و حفظ شرایط موجود؟ یا طرف زحمتکشان و کارگران و خانودههایشان؟
فیلم به درستی سعی در برجسته کردن نکات دیگری نیز دارد. مثل تاثیر حضور و شرکت زنان و خانوادهی کارگران در اعتصاب همراه با همسرانشان، و بسیاری نکات دیگر که دیدن این فیلم را به تجربهای تکاندهنده تبدیل میکند، که از خود و اطرافیانمان بپرسیم: کدام طرفی هستی؟
دانلودفیلم هارلن کانتی، آمریکا Harlan County USA 1976 بهمراه زیرنویس چسبیده فارسی
دانلود فیلم هارلن کانتی، آمریکا Harlan County USA 1976
سلام
عااالی. تکون دهنده و آموزنده. فیلم کم نظیری هست وقعا. سرشار از آموزش مبارزه و ایستادگی، درد و امید با هم. ممنون از این انتخاب خوب.
یک فیلم خوب چه ویژگی هایی باید داشته باشه؟ این فلیم همه چیز داره: موضوع خوب، آموزنده بودن، موسیقی عالی، و مهم تر اینکه مخاطب رو به حرکت و اظهار نظر و انتخاب وادار می کنه.
شاید نکته ای که بشه از میان همه نکات بهش اشاره کرده این باشه: در طول فیلم روند رشد آگاهی کارگران در نوع مبارزه شون با کارفرما و سرمایه داران دیده میشه. در هر قدم سرمایه دارها، کارگران رو مجبور می کنن که مبارزه شون رو گسترش بدن و روش های جدید تری به کار بگیرن. هر لحظه از مبارزه باید متحد تر و خلاق تر مبارزه کنن. کارگران نمی تونن در یک نقطه متوقف بشن، و برای اینکه دستاورد های گذشته شون رو حفظ کنن مجبورن جلوتر برن.
ترانه ها هم خیلی عالی و آموزنده هستن. یکی از ترانه ها با این شروع میشه : “پدربزگ من یک معدنچی بوده و من فرزند یک معدنچی هستم…” . کارگرانی که پدران و پسران شون کارگر بودن و هستن، کسانی که در جامعه سرمایه داری سرنوشتی جز کارگر بودن پیش روشون نیست، کسانی که چیزی برای از دست دادن ندارند و احتمالا از رزمنده ترین کارگرها هستن، و بقیه رو رهبری خواهند کرد.
امکان به فساد کشده شدن کسانی که قبلا دوش به دوش کارگران می جنگیدن و حتی رهبری مبارزه رو در دست داشتن و امروز به خیانت در افتادن هم به خوبی نشون داده شده. و چه قصه آشنایی هست برای کارگران مبارز. برای کسانی که در راس مبارزه کارگران قرار می گیرن همیشه این پیشنهاد از جانب سرمایه دارن وجود داره که در مقابل امتیازات فراوان و رفاه فراوان به کارگران خیانت کنن. انتخاب کنن که میخان در صف مبارزه و اعتصاب باشن یا در رسانه های معروف و آپارتمان های شیک. و به صورت عملی به این سوال جواب بدن : ” تو کدوم طرفی هستی؟”
چه خوب که چنین فیلم هایی جمعی دیده بشن. این فیلم ها شایسته این هستن که در جمع های کارگری معرفی و دیده بشن و به کارگران معرفی بشن. به نظرم حتی شایسه چندین بار دیده شدن و بارها بحث و صحبت هست. معرفی فیلم هم خیلی خوب بود. هرچند چنین فیلم هایی آدم رو وسوسه می کنه که معرفی بسیار بسیار بلندتری داشته باشن. نکات بسیار زیادی در فیلم مطرح میشه و از خلال اون میشه موضع درست کارگری در قبال اون موضوعات رو به بحث گذاشت و آموخت. کاش می شد با خیلی ها چنین فیلمی رو دید و بحث کرد باهاشون و بعدش این پرسش رو مطرح کرد: تو کدوم طرفی هستی؟
ممنون از “سینمای کارگران”